یک نشریه معروف آمریکایی تصریح کرد: از دست دادن ژنرال پترائوس رئیس سازمان سیا، باخت در مقابل ایران بود.لی اسمیت نویسنده هفته نامه ویکلی استاندارد (وابسته به نومحافظه کاران) با اشاره به استعفای (برکناری) دیوید پترائوس از ریاست سازمان جاسوسی آمریکا به بهانه رسوایی اخلاقی نوشت: اولین پرسش مهمی که به ذهن می رسد این است که با از دست دادن مردی با تجربیات و حافظه سازمانی پترائوس، چه اتفاقی برای سیاست خارجی ایالات متحده خواهد افتاد؟ با تمام تخصص و همه کارکشتگی وی در عراق و افغانستان، این پرسش اکنون درباره ایران پرسیده می شود.
با مشاوران سابق ژنرال پترائوس، صاحب منصبان و مقامات نظامی، سیاستگذاران و تحلیلگران نزدیک به این ژنرال چهار ستاره که در این هفته گفتگو می کردم، می گفتند پترائوس بیش از هر کس دیگری در دستگاه امنیت ملی می داند که جمهوری اسلامی با ایالات متحده در جنگ است.
آن ها می گفتند طبق محاسبات پترائوس، چانه زنی بر سر برنامه هسته ای ایران سود چندانی ندارد، چرا که مشکل بزرگتر خود نظام است و در نهایت می خواهد به حضور آمریکا در منطقه پایان دهد. و هیچ کدام از جنگ افزارهای رژیم خطرناک تر از واحد عملیات برون مرزی اش نیست، نیروی قدس که ژنرال پترائوس طراح و متفکر اصلی آن قاسم سلیمانی را دشمن اصلی خود می داند.
ویکلی استاندارد می افزاید: پترائوس با در نظر گرفتن ایران به عنوان یک تهدید برای منافع حیاتی آمریکا، بیش از سی سال با جریان اصلی سیاست خارجی ایالات متحده مخالفت کرده است. برخی رؤسا و قانونگذاران از هر دو حزب، و همچنین مقامات نظامی و غیرنظامی، تمایل دارند تهدید ایران را بی اهمیت جلوه دهند و در پی امیدی مبهم به دنبال تعامل با تهران اند، تا شاید در بده بستان های خود رژیم ایران دست و پای عواملش را ببندد و دست از سر ما بردارد. در واقع از سویی دیگر می توان گفت پترائوس با ایران به جنگ برخاسته بود.
این گزارش اشاره می کند: پترائوس در مقام فرمانده نیروهای آمریکایی از فوریه 2007 تا سپتامبر 2008 در عراق و از ژوئیه 2010 تا ژوئیه 2011 در افغانستان جنگیده بود و با نمایندگان محلی ایران، حتی با خود ایرانی ها نیز پیاپی درگیر شده بود، ایرانیانی که در قالب نیروی قدس به این مناطق جنگی فرستاده شده بودند. ژنرال پترائوس از اکتبر 2008 تا ژوئن 2010 به عنوان رئیس مرکز فرماندهی، مسئولیت منطقه بزرگی را به عهده داشت که امکان مرور کلی فعالیت های ایرانیان را در سراسر منطقه در لبنان، سوریه، یمن، کشورهای خلیج فارس و نیز عراق و افغانستان را برای وی فراهم می کرد.
در طول این دوره تقریباً ده ساله، پترائوس تبدیل به حافظه سازمانی واشنگتن شد. حافظه ای که تمام فعالیت های ایران علیه ایالات متحده و همپیمانانش را در خود ضبط کرده بود. «وی شیوه عمل و طرز فکر ایرانی ها را می دانست» یک تحلیلگر سازمان اطلاعات با تجربه حضور در عراق که کار پترائوس را از نزدیک دیده بود با گفتن این نکته می افزاید؛ «هیچ کس چون او چنین مستقیم به مسئله تهدید ایران رسیدگی نکرده بود. کسی را در بالاترین سطح دولت با دانش تاریخی و توانایی رؤیارویی با ایران از دست می دهیم.»
لی اسمیت در این تحلیل خاطرنشان می کند: هنگامی که پترائوس به عراق آمد و فرماندهی را در فوریه 2007 به دست گرفت، یکی از چیزهایی که او را تحت تأثیر قرار داد اندازه نفوذ ایران و تأثیر آن بر دولت عراق بود. وی به روشنی حس می کرد که هزینه کشتار سربازان آمریکایی در عراق به دست ایران تأمین می شود و این ایران است که عملیات علیه برخی از همپیمانان ما را رهبری می کند. دیگران به من گفتند که ایران همیشه عاملی جدی در عراق به شمار می آمده ولی پیش از فرماندهی پترائوس از دید سیاسی تمایلی وجود نداشت که کاری صورت گیرد و بوش، او را مأمور کرد که از شکست آمریکا جلوگیری کند.
ویکلی استاندارد به نقل از مکس بوت عضو ارشد شورای روابط خارجی می نویسد «درباره ایرانی ها، کمپینی چند منظوره برای ریشه کن کردن عملیات ایران در عراق ترتیب دادیم؛ برنامه ای با حضور نیروهای اطلاعات برای دستگیری عاملان ایران، و عقب راندن نفوذ ایران.» و سپس می افزاید: مسئول سیاست ایران در عراق، و بسیاری از عملیات خارجی شخصی بود به نام سرلشگر قاسم سلیمانی 55 ساله، که به طور کلی فرماندهی نیروی قدس را بر عهده دارد.
مایکل گوردون و ژنرال برنارد ئی ترینور، در کتاب تازه خود «بازی آخر، داستان داخلی مبارزه برای عراق، از بوش تا اوباما» می نویسد «سلیمانی به طور مستقیم از رهبر ایران دستور می گیرد و در پیشبرد منافع جمهوری اسلامی از طریق فعالیت های مخفیانه نقش بسیار مهمی دارد و در سوریه نیز نقش آفرینی می کند. پترائوس در نامه ای در سال 2008 به وزیر دفاع وقت (رابرت گیتس) سلیمانی را «شیطان مجسم»(!) می خواند».
در ادامه این گزارش آمده است: در ژانویه 2007 نیروهای آمریکایی عملیاتی علیه نیروی قدس در اربیل ترتیب دادند، که شیوه پترائوس برای ارسال پیام به سلیمانی بود. اما پنج ایرانی که در اربیل دستگیر شده بودند در نهایت آزاد شدند و باید گفت مبارزات پترائوس در برابر ایرانی ها به تار و مار آنان نینجامید، به ویژه با در نظر گرفتن اندازه نفوذ امروز این کشور در عراق و ارتباط ایران با نخست وزیر نوری المالکی.
تحلیلگر ویکلی استاندارد در پایان تأکید می کند: براساس گفته های منبعی که با من گفتگو کرد، بسیاری از برنامه هایی که پترائوس اجرا کرد و ابزارها و شیوه هایی که وی برای عقب راندن سلیمانی و سپاه قدس به کار گرفت، با رفتن وی سرنوشت نگران کننده ای می یابد. این برنامه ها ادامه می یابند ولی کسی که در سطوح بالای دولت با ایرانی ها از نزدیک جنگیده باشد و تاکتیک های آن ها را درک کند دیگر وجود ندارد. به نظر می رسد جایگزین کردن پترائوس نشدنی است.