بعد از انفجاری که منجر به ترور وسام الحسن شد، باردیگر آرامش لبنان به هم ریخت به گونه ای که حتی ورود ارتش به طرابلس نیز نتوانست آرامش کامل را برقرار کند. دو گروه 8 و 14 مارس طرف های این آشفتگی سیاسی هستند. تلاش 14 مارسی ها برای گره زدن این ناآرامی ها به بحران سوریه و در نتیجه تضعیف جریان مقاومت از یک سو و تلاش 8 مارس برای حفظ قدرت خود از سوی دیگر پیش بینی آینده تحولات اخیر لبنان را کمی دشوار نموده است، با این حال گام اول در تحلیل و پیش بینی آینده لبنان شناخت جریانی طرف های درگیر است. متن زیر تحلیل و گزارشی است از نا آرمی های اخیر و گروه های اثر گذار در آن.
تنها یک انفجار مهیب و ترور در لبنان بود که می توانست اوضاع را در عروس خاورمیانه متشنج کند. تشنجی که بسیاری برای زنده ماندن و حضور و بسیاری برای رسیدن به اهداف خود در ورای ناامنی در لبنان به آن نیاز داشتند. دولت های برخاسته از نظام پارلمانی لرزانند و دولت هایی که در لبنان روی کار می آیند لرزان تر از هر جای دیگر! میانگین عمر دولت ها در لبنان شاید به سختی به یک سال برسد از این رو دولت ها هیچگاه در لبنان ثبات نداشته اند. تنها دولت نجیب میقاتی بود که توانست رنگ ثبات و آرامش را برای چند ماه به خود ببیند که با این انفجار تبدیل به آرزو شد. اوضاع در لبنان نا آرام است.
به گزارش دیدبان، آنچه در اخبار و رسانه ها انعکاس یافت خبر ترور وسام الحسن رئیس بخش اطلاعات و امنیت داخلی لبنان بود. هر چند عده ای در کشته شدن وی شک داشته و آن را برنامه ای از پیش طراحی شده برای بحران سازی در لبنان می دانند اما آنچه که تاحال نزد افکار عمومی تصور یافته ترور وسام الحسن بوده. اما انفجار تنها برای ترور یک شخصیت نبود بلکه برای ترور امنیت و آرامشی بود که داشت بر لبنان سایه ی تداوم می افکند.
در لبنان؛ همواره گروه ها و جریان های سیاسی برای اثبات قدرت خود به رقیب، تلاش می کنند تا با به رخ کشیدن قدرت سخت افزاری نظیر ترور، شورش، جنگ داخلی، اقدامات مسلحانه و ... زمینه را برای سقوط دولت مستقر فراهم سازند. بعد از انفجار اخیر در لبنان که منجر به کشته شدن وسام الحسن شد، نجیب میقاتی نخست وزیر دولت لبنان سریعا استعفا داد، استعفایی که از سوی رئیس جمهور لبنان میشل سلیمان مورد قبول واقع نشد. به نظر می رسد سلیمان به فراست دریافته که قبول استعفای دولت مساوی است با بحران، تشنج و شورش بیشتر در لبنان.
اما چرا لبنان ناآرام شد و چه کسانی از بحران در لبنان سود می برند؟ به عبارت دیگر چه کسانی به دنبال سقوط دولت نجیب میقاتی در لبنان هستند؟
1. گروه 14 مارس
مهمترین رقیب گروه 8 مارس که دولت نجیب میقاتی از آن برخاسته، گروه سیاسی موسوم به 14 مارس هستند که به شدت به دنبال سقوط دولت نجیب میقاتی هستند. این گروه از اشخاص، طیف ها و احزاب مختلفی تشکیل شده که از مهمترین آنان می توان به جریان المستقبل لبنان به رهبری سعد حریری اشاره داشت. علاوه بر سعد حریری فؤاد سینوره نخست وزیر اسبق لبنان نیز به عنوان فردی اثرگذار در این طیف حضوری پر رنگ دارد. همین طور سمیر جعجع و ولید جنبلاط نیز در این جریان حضور دارند.
فؤاد سینوره در مراسم تشییع پیکر وسام الحسن در سخنرانی خود به شدت به دولت نجیب میقاتی حمله کرد و خواستار استعفای دولت شد. سخنرانی که بلافاصله با شورش های خیابانی همراهی شد. سعد حریری نیز بعد از سینوره به صراحت اعلام کرد که دولت باید سقوط کند و به هیچ وجه حاضر به پذیرفتن ادامه ی کار دولت نیست. وی در تماس با هیلاری کلینتون وزیر خارجه امریکا، لوران فابیوس وزیر خارجه فرانسه و بان کی مون دبیر کل سازمان ملل از آنان خواست تا تلاش خود را برای ساقط کردن دولت نجیب میقاتی در لبنان به کار گیرند. اما غربی ها به او روی خوش نشان نداند. آنها هر چند دل خوشی از نجیب میقاتی ندارند اما سقوط دولت در لبنان را مساوی با وقوع و شکل گیری بحرانی جدید در منطقه می دانند. بحرانی که اگر به بحران سوریه در منطقه اضافه شد، مسائل و مشکلات در منطقه دامن همه را می گیرد. همچنین بحرانی که شاید حزب الله را مجبور به ورود و مدیریت آن کند.
غربی ها نمی خواهند حزب الله در نزد افکار عمومی جهان اسلام به عنوان گروهی قدرتمند، لبنان را از آشوب و بحران نجات دهد. از این رو سعد حریری بعد از ناکامی از متحدان غربی در رسانه اعلام کرد که: ما مجبور نیستیم مطابق برخی نصیحتها عمل کنیم و مصلحت لبنان در سقوط دولت است. حریری تأکید کرد که مخالفان دولت تا سقوط حکومت میقاتی از پای نخواهند نشست. همچنین جریان14 مارس نشست های پارلمانی که به منظور بررسی حوادث اخیر در لبنان برگزار می شود را تحریم کرده و از شرکت در این نشست ها خودداری کرده است.
اما چرا گروه 14 مارس به دنبال اسقاط دولت است؟ چون در آینده ای نزدیک در لبنان موسم انتخابات و آنها مایل نیستند انتخابات از سوی دولت مخالف آنان برگزار شود. از طرفی دیگر آنان به دنبال نفوذ در دولتی هستند که خود در آن نقش داشته و بتوانند از آن طریق سرنوشت کرسی های پارلمان را تغییر دهند.
از طرف دیگر گروه 14 مارس مخالف جدی و سرسخت بشار اسد همسایه دیرینه ی لبنان است. اختلافات سوریه با دولت لبنان در زمان نخست وزیری سینوره به اوج خود رسید و باعث خروج ارتش سوریه از خاک لبنان شد. از طرف دیگر این گروه خواستار دخالت لبنان در بحران سوریه و کمک به نیروهای مسلح مخالف سوریه در لبنان بودند که با مخالفت دولت نجیب میقاتی روبه رو شد. تصمیمی که میشل سلیمان نیز بر آن صحه گذاشت.
سعد الحریری رئیس مجموعه 14 مارس، سمیر جعجع رئیس حزب کتائب و ولید جنبلاط رهبر دروزی های لبنان ادعا کردند که دولت سوریه برای انتقال بحران داخلی خود به لبنان اقدام به انجام انفجار تروریستی در منطقه الاشرفیه کرده است با این حال هر چند جریان 14 مارس به دنبال آن است که انگشت اتهام ترور وسام الحسن را به سوی سوریه نشانه برود اما به نظر می رسد سوریه در شرایط کنونی، اصلا مایل نیست تا جبهه ی دیگری در فراسوی مرزهای و با یکی از همسایگان خود شروع کند. حال این همسایه ترکیه باشد یا لبنان. با این حال آگوست ریچارد نورتون، متخصص امور خاورمیانه در دانشگاه بوستون امریکا می گوید که باید منتظر بمانیم تا اطلاعات بیشتری درباره عوامل اجرای این ترور به دست آوریم. وی که در این باره یادداشتی را نوشته همچنین می گوید: «این درست است که ترور حسن باعث خوشحالی بشار اسد و اطرافیانش شده است چرا که او دشمن سرسخت اسد و نظامش بود اما این دلیل نمی شود که وی را مسبب آن حادثه بدانیم.»
طرح 14 مارس برای به دست گرفتن دولت آینده در لبنان:
2. اسرائیل
بی شک یک سر ماجرای تمام بحران ها در لبنان به اسرئیل بر می گردد. اسرائیلی که هرگز نمی تواند لبنان با ثبات و قدرتمند را در کنار خود ببیند. اما چرا اسرائیل به دنبال ترور و یا سقوط دولت و بروز نا آرامی در لبنان است؟ به چند دلیل:
الف) بحران در لبنان اوضاع را از دست دولت مرکزی خارج می کند و زمینه را برای فعالیت های خرابکارانه و نا امنی بیشتر در لبنان فراهم می سازد. بحران و ناامنی که باعث ضعیف شدن هر چه بیشتر لبنان می شود و اسرائیل می تواند حداکثر استفاده را از آن ببرد. کما اینکه جنگ های داخلی 15 ساله ی لبنان این کشور را تا قدرت یابی حزب الله، به شدت در مقابل اسرائیل ضعیف ساخت.
ب) وسام الحسن از جمله شخصیت های امنیتی در لبنان بود که با کشف شبکه های جاسوسی اسرائیل در لبنان ضربه ی مهلکی به این ژریم زده بود. برخی از شخصیت ها در لبنان نیز با درک این مسأله با هشیاری، هشدار دادند که نباید گروه ها ی سیاسی در لبنان به جان هم بیافتند و یکدیگر را متهم به دخالت در ترور وسام الحسن کنند بلکه باید انگشت اتهام را به سمت اسرائیل نشانه گرفت. دبیرکل جنبش توحید اسلامی لبنان با اشاره به سابقه وسام الحسن در انهدام شبکه های جاسوسی و احتمال فتنه داخلی در لبنان بعد از این ترور، تل آویو را برنده اصلی این ترور و عامل آن دانست. وی افزود، شهادت وسام الحسن باید مبنای اتحاد و اجتماع لبنانی ها باشد نه عامل تفرقه و هیچ کس نباید به باتلاق اتهام زنی های سیاسی گرفتار شود. جریان 8 مارس به رهبری میشل عون نیز رژیم اسرائیل را عامل ترور وسام الحسن دانسته است. این جریان معتقد است چون وسام الحسن در کشف و دستگیری 30 شبکه جاسوسی اسرائیل در لبنان نقش داشته در نتیجه رژیم صهیونیستی اقدام به ترور وی کرده است.
ج) اسرائیل درصدد بود با طراحی برنامه ای به ارسال نیرو از خاک لبنان به سوریه بپردازد. و بهترین محمل برای این امر لبنانی آشفته و نا آرام است. از طرف دیگر در رسانه ها نقل شده بود که وسام الحسن با کشف این طرح اسرائیل یکی از موانع اصلی در اجرایی شدن آن بود. به عبارت دیگر اسرائیل با از میان برداشتن وسام الحسن و نا آرام کردن لبنان تلاش دارد تا به هدف اصلی خود یعنی سوریه ضربه بزند.
از این رو می توان اسرائیل را نیز از جمله حامیان اصلی تغییر دولت در لبنان به شمار آورد. تغییری که برای آن نیاز است تا لبنان به صحنه ای جدید از ناامنی و درگیری داخلی دچار شود.
3. برخی از کشورهای منطقه
نگاه بسیاری از کشورهای منطقه به دولت نجیب میقاتی نگاهی غیر مطمئن است. آنها نه می توانند درخواست سقوط دولت را داشته باشند و نه می توانند حضور آن را تحمل کنند. آنان از روی کار آمدن دولتی از جریان 8 مارس که حزب الله در آن حضوری فعال دارد، ناراحت هستند. نگاه سرد عربستان به دولت لبنان از ابتدای تشکیل آن همواره وجود داشته. بسیاری از کشورهای منطقه در مقابل تشکیل این دولت در لبنان استراتژی دیپلماسی سکوت را ترجیح داده اند.
از طرف دیگر برخی از کشورهای منطقه که تمام تلاش خود را برای سقوط بشار اسد به کار بستند؛ بسیار مشتاق بودند که لبنان نیز در این طرح با آنان همراهی کند. اما دست رد دولت نجیب میقاتی به این درخواست باعث شد تا طرح سقوط دولت لبنان در دستور کار برخی از کشورهای ضد سوری منطقه قرار بگیرد. به دنبال نا امیدی از سقوط بشار در سوریه؛ برخی کشورهای منطقه به دنبال وقوع ناآرامی جدید در منطقه بوده و درصدد هستند تا از این رهگذر دولت نجیب میقاتی سقوط کند. علاوه بر این ثبات در سوریه به نفع بسیاری از کشورهای منطقه که خواستار سقوط بشار اسد بوده اند نیست از این رو باید بحرانی دیگر در کنار سوریه به وجود بیاید و دامن آن به سوریه کشیده شود. نزدیک ترین و بهترین کشور به سوریه، لبنان است. همانطور که بسیاری از کارشناسان مسائل خاورمیانه و لبنان معتقد هستند نا آرامی ها در لبنان و سوریه از یک منبع تغذیه می شود.
هر چند کشورهای اروپایی نیز دل خوشی از دولت لبنان ندارند اما فعلا با توجه به شرایط حساس منطقه ترجیح می دهند که دولت فعلی در لبنان بماند و سقوط نکند. نصیحتی که چندان به مذاق گروه 14 مارس خوش نیامده و علی رغم درخواست و اصرار این جریان از کشورهای اروپایی و تماس با سفیران غربی در لبنان این کشورها تا کنون نظری مساعد نسبت به سقوط دولت نجیب میقاتی ندارند.
جمع بندی
آرامش لبنان متاعی بود که بسیاری از آن سود نمی بردند. گروه ها و جریان های مختلف داخی و خارجی در لبنان به این جمع بندی رسیدند که دولت نجیب میقاتی باید سقوط کند. آنها هر چند اهداف مختلفی را دنبال می کنند و هر کدام برای رسیدن به هدف خود تلاش می کنند اما آنها در رسیدن به هدف های مختلف خود به روشی و گزینه ای مشترک رسیده اند. ترور وسام الحسن این بهانه را به همه ی طرف های منتظر داد. سقوط دولت نجیب میقاتی مساوی شروع بحران در لبنان است. آنگاه هر کس بار خود را از طرفه ی سقوط دولت خواهد بست.
دلایل فوق هر یک به تنهایی کافی بود تا در لبنان بحران به وجود آید. اما لبنان همواره به دلیل شکنندگی قومیتی و مذهبی که در این کشور وجود دارد آماده بحران و جنگ داخلی است و گروه های سیاسی در آن نیز برای تحت فشار گذاشتن دولت برای قبول درخواست خود از ابزار و حربه ی بحران و تنش، یعنی همان روش سخت افزاری برای کنار زدن رقیب استفاده می کنند. لبنان تجربه جنگ داخلی 15 ساله را دارد.
اما آیا دولت نجیب میقاتی دوام می آورد و در سایه ای که همه همدیگر را متهم به ترور وسام الحسن می کنند این دولت هم سقوط می کند؟ باید منتظر ماند و دید اوضاع لبنان به کدام سو پیش می رود.